سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : مثنوی

جـوان خـانـۀ زهـرا غـریبِ زهـرا تو            صـدای نـالـۀ اَمَـن یُـجـیـبِ زهـرا تـو

بـمیـرم از غـمت آقـا کـسی نداری که            غریب و زخمی و تنها کسی نداری که


میان حُـجـره پَرَت را کسی نمی‌گـیرد            عزیزِ تشـنه سرت را کسی نمی‌گـیرد

چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری            میانِ سُرفـه جگرپاره رویِ لب داری

بـه دادِ تـو نـرسـیـدنـد تا صـدا نـزنـی            کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی

صدای بال و پَر بسته از قـفـس نرسد            صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد

نگو جوانِ رضا تشنه‌ای که آبی نیست            بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست

عجیب زهر بدی بود شعله بر پـا کرد            تمامیِ جـگـرت را که اِربـاً اِربـا کرد

کسی نگفت که آبی دهان خشکـش را            کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را

میان حجـره پَـرَت را کسی نمی‌گـیرد            عزیزِ تـشنه سرت را کسی نمی‌گـیرد

نه ظرف آب کنار و نه بستری داری            نه گِرد خویش برادر نه خواهری داری

برادری که به قـربـان پـیـکـر تو رَوَد            نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد

نه گریه‌کُن که پِی‌ات سر به دشت بگذارد            نه خواهری که برای تو طشت بگذارد

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند            صدای هـلهـلـه‌ها تا که بیـشـتر نشوند



صدای هـلهـلـه آمد رضا رضا نکـنی            که دست و پا بـزنی و خدا خدا نکـنی



صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در            جوابِ دادِ تو کَف می‌زنند در پَسِ در



به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست            کسی نگفت نخـندید مادرش اینجاست



مــیـان خـنـده و دشـنــام بـردنـت آقــا            کِـشان کِـشان به رویِ بـام بـردنت آقا



کنار خشکْ لبت، کـاسه‌های آب اُفتاد            کشان کـشان بدنت زیر آفـتـاب اُفـتـاد



کشیده‌اند زِ پا با سرت چه بد خوردی            میان راه بگـو چـند تا لگـد خـوردی؟



به روی بـام ولی مثـل اینکـه پـامـالی            بـه روی بـام ولی نه مـیـانِ گــودالـی



ولی به سویِ تو خیره نگاهِ دختر نیست            به روی جسم تو جز سایۀ کبوتر نیست



هزار شُکر که جسمِ تو نامرتب نیست            هزار شُکر که بر بام، جای مَرکب نیست